چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ب.ظ
دیدار در یادمان شهدای شرق کارون+بیانات
بیانات در یادمان شهدای شرق کارون
در منطقهى عمومى عملیّات شکست حصر آبادان در شرق کارون در استان خوزستان
بسماللهالّرحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام على سیّدنا و نبیّنا
ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة
المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فى الأرضین.
اگر از عوامل معنوى و آنچه خداى متعال وعدهى آن
را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفِنظر کنیم، بر حسب قوانین
عادى زندگى جوامع بشرى، هر جامعهاى عزّتش، قدرتش، آبرو و حیثیّتش، هویّتش
بستگى دارد به مجاهدت و به تلاش. با تنبلى و تنآسایى، هیچ ملّتى نمیتواند
مقام شایستهاى را در میان ملّتهاى عالم یا در تاریخ پیدا کند. آنچه که
ملّتها را، هم در تاریخ و هم در دوران خودشان، در میان ملّتهاى عالم سربلند
میکند، مجاهدت است، تلاش است. این تلاش، البتّه شکلهاى گوناگونى دارد؛ هم تلاش علمى، هم تلاش اقتصادى،
هم تلاش به معناى تعاون اجتماعى میان افراد، همه لازم است؛ امّا در رأس
همهى این تلاشها، آمادگى براى جانفشانى است که یک ملّت را در میان ملّتها
سرافراز میکند. اگر در میان هر ملّتى کسانى وجود نداشته باشند که آماده
باشند از جان خود، از راحت خود، در راه رسیدن به آرمانها صرفِنظر کنند، آن
ملّت به جایى نخواهد رسید. کارى که انقلاب براى ما مردم ایران انجام داد،
این بود که این راه را در مقابل ما روشن کرد؛ آحاد ملّت ما فهمیدند و احساس
کردند که باید در راه آرمانهاى بلند، مجاهدت کنند و در مقابل دشمنان این
آرمانها بایستند؛ و ایستادند.
دفاع مقدّس ما، دوران جنگ هشتسالهى پر ماجراى این کشور، داستان ایستادگى
ملّت ایران و ایستادگى جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنىهاى کفر و
استکبار جهانى است. درست است، در مقابل ما بهظاهر یک رژیم بعثى بود -
صدّام بود - و او هم عنصرى بود بهقدر کافى خبیث، بهقدر کافى ضدّ بشریّت و
ضدّ انسانیّت، امّا فقط او نبود؛ آن چیزى که موجب شد این جنگ، هشت سال
ادامه پیدا کند، عوامل پشت پردهى استکبار جهانى بودند که او را تشویق
میکردند، به او وعده میدادند، امکانات میدادند. آنوقتى که در این
سرزمینهاى خوزستان - که شما حالا بخشى از آنها را مشاهده کردید - دشمنان
ما مجبور به عقبنشینى شدند، یک دولت اروپایى به آنها وسیلهاى داد که
بتوانند در دریا، خباثت و شیطنت و شرارت خودشان را ادامه بدهند؛ موشکى به
آنها دادند. نمیگذاشتند عملیّاتى که در منطقه انجام میگیرد، سرنوشت جنگ را
به انتها برساند؛ تشویقش میکردند. یعنى دست استکبار جهانى، دست همین
دولتهاى اروپایى و دولت آمریکا، پشت رژیم خبیث معاند بعثى قرار داشت و او
را به ادامهى کار تشویق میکرد. نمیخواستند بگذارند جمهورى اسلامى از این
حادثهى بزرگ، پیروز و سربلند بیرون بیاید؛ میگفتند صریحاً.
بعد از آنکه در همین عملیّاتى که در این منطقه اتّفاق افتاد - منطقهى
دارخوین؛ اینجا منطقهى درگیرى بسیار تعیینکنندهى عملیّات ثامنالائمّه
بود - که سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى ایران با همکارى یکدیگر، براى
دستور امام برنامهریزى کردند، طرّاحى کردند، در همین منطقه توانستند دشمن
را عقب بنشانند و آن روحیّهاى را که دشمن بهخاطر پشتیبانىهاى فرنگىها و
خارجىها و اروپایىها بهدست آورد، در هم بکوبند و بشکنند و محاصرهى
آبادان را از بین ببرند؛ بعد از این عملیّات، عملیّات طریقالقدس؛ بعد از
این عملیّات، عملیّات فتحالمبین؛ بعد عملیّات الىبیتالمقدّس؛ این
عملیّاتهاى پشت سر هم که رزمندگان عزیز ما، جوانان فداکار ما در قالب
ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسیج و نیروهاى مردمى، در قالب مجموعههاى
عشایرى، حتّى در قالب شهربانى و ژاندارمرى و کمیتههاى آن روز، مىآمدند در
این میدان جنگ و این فداکارىها را انجام میدادند؛ این عملیّات میتوانست
جنگ را به خاتمه برساند و پایان بدهد؛ امّا جبههى دشمن نظام اسلامى - یعنى
همین اروپایىها و دولتهاى اروپایى و دولت آمریکا - نمیگذاشتند؛ طرف مقابل
را تشویق میکردند، امکانات جدیدى به او میدادند، او را به برنده شدن در
این جنگ امیدوار میکردند؛ لذا جنگ هشت سال طول کشید. هشت سال جنگ، شوخى
نیست؛ جنگهاى بزرگ و معروف دنیا در دورانهاى نزدیک به ما، چهار سال و پنج
سال و شش سال و اینجورها طول کشیده؛ هشت سال جنگ، آنهم در این منطقهى
وسیع، از شمال تا جنوب - از منطقهى شمال غربى کشور تا این انتهاى جنوب -
این درگیرىها وجود داشت. قصدشان این بود که کارى کنند که نظام اسلامى
احساس کند که قادر بر مقابلهى با این دشمنان نیست؛ میخواستند کارى کنند که
جمهورى اسلامى را بهعنوان یک مجموعهى ضعیف و ناتوان معرّفى کنند. خداى
متعال دست قدرت خود را نشان داد و دهان دشمنان جمهورى اسلامى و دشمنان پرچم
برافراشتهى اسلام را با مشت پولادین سنّت الهى خُرد کرد و بینى آنها را
به خاک مالید و نشان داد که نظام اسلامى، چون متّکى به ایمانهاى مردم و به
عواطف مردم است، در مقابل همهى قدرتهاى مادّى جهان، هم میتواند از خود
دفاع کند، هم میتواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز کند. به عجز
خودشان اعتراف کردند؛ قبول کردند که در مقابل مشت قاطع گروندگان به اسلام و
مؤمنان به وعدههاى الهى، نمیتوانند ایستادگى کنند؛ تبلیغاتشان خنثى شد.
سعى میکردند به ما مردم ایران - ما مؤمنین به آیات کریمهى الهى -
بباورانند که شما نمیتوانید در مقابل قدرتهاى مادّى دنیا بایستید؛
میخواستند این را به ما بباورانند. و به شما برادران عزیز و به همهى ملّت
ایران عرض کنم: شکست یک ملّت آنوقتى اتّفاق مىافتد که معتقد بشود که
نمیتواند کارى انجام بدهد؛ این اوّلِ شکست هر ملّتى است. آنها خواستند این
احساس را در دوران جنگ تحمیلى در دل ایرانیان بهوجود بیاورند، امّا قضیّه
بهعکس شد. جنگ تحمیلى - یعنى دفاع مقدّس ملّت ایران - نشان داد که یک ملّت
در سایهى اتّحاد، در سایهى ایمان به خدا، در سایهى حُسنظنّ به خداى متعال
و اعتقاد به صدق وعدهى الهى، میتواند از همهى گذرگاههاى دشوار عبور کند
و میتواند در مقابل دشمنان بایستد و میتواند دشمن را وادار به هزیمت و
عقبنشینى کند؛ جنگ تحمیلى این را به همهى ما نشان داد.
من به شما عرض میکنم، نگذارید یاد دوران دفاع مقدّس از یادها برود. آمدن
به این مناطق جنگى - چه در تعطیلات نوروزى و چه در دورهى سال؛ که بحمدالله
حالا در دورهى سال هم کسانى از سرتاسر کشور به این مناطق مسافرت میکنند و
این سرزمینها را زیارت میکنند - بسیار کار پسندیدهاى است، کار درستى
است، کار عاقلانهاى است که ملّت ایران میکند؛ خاطرهى این سرزمینها را
زنده نگه دارید. این سرزمینها، این بیابانها، این رود کارون، این جادهى
اهواز - آبادان یا اهواز - خرّمشهر، این مناطق گوناگون که با اسمهاى مختلفى
امروز خودشان را به شما معرّفى میکنند، اینها شاهد برترین فداکارىها و
مجاهدتها و ازخودگذشتگىها بودهاند. بنده فراموش نمیکنم در آن ماههاى
اوّل جنگ - در آن ماههاى محنت، نبودن نیرو، نبودن امکانات، نبودن آموزش،
نبودن انسجام و سازماندهى، در آن سختى همهجانبهى مادّى - جوانهاى ما با
روحیّههاى خوب، از همین اهواز مىآمدند به مناطق مختلف؛ از جمله همینجا،
منطقهى دارخوین. یک مشت از جوانهاى مؤمن و حزباللّهى که من اشخاصشان را
هم بعضاً مىشناسم، آمدند در همین روستاى محمّدیّه که نزدیک است، سنگرهاى
انفرادى میکندند؛ در تاریکى شب از این سنگرهاى انفرادى مىآمدند بیرون و صد
متر دویست متر جلوتر میرفتند، باز آنجا سنگر میکندند؛ تمام روز را زیر این
آفتاب داغ خوزستان در سنگرها میماندند، سختىها را تحمّل میکردند، خود را
به دشمن نزدیک میکردند؛ تا وقتى که نوبت عملیّات رسید که در مهر ماه سال
بعد از حمله - در آخر شهریور ۵۹ حملهى دشمن شروع شد، در مهر ۶۰ - در این
منطقهى دارخوین و همهى این مناطق اطراف، با نیروهاى رزمندهى ارتش و سپاه
و بسیج و غیره، توانستند پاداش آن مجاهدتها را بگیرند و به ملّت ایران
هدیه کنند؛ اینها یادهاى ارزشمندى است، نباید بگذارید این یادها فراموش
بشود.
در هر کدام از این مناطق، قضایایى اتّفاق افتاده است که یکى از این قضایا
در میان هر کشورى و هر ملّتى اتّفاق بیفتد، کافى است براى اینکه در تاریخ،
آن ملّت را سر بلند کند. همین مسائلى که در عملیّات بیتالمقدّس اتّفاق
افتاد، یا آنچه در عملیّات فتحالمبین اتّفاق افتاد، یا آنچه بعد از اینها
در عملیّات خیبر اتّفاق افتاد، ذرّه ذرّهى این عملیّات و شخصیّتهایى که
این فداکارىها از آنها سر زد و حوادث را ساختند، میتواند مجموعهاى از
افتخارات بزرگ و ماندگار و فراموش نشدنى را براى ملّت ایران رقم بزند.
دشمنها میخواهند ما یادمان برود؛ میخواهند قضیّهى دفاع مقدّس از یادمان
برود، فداکارىها از یادمان برود، شخصیّتهایى را که در این فداکارىها نقش
آفریدند یا نشناسیم یا از یاد ببریم، اینجور میخواهند. بعضى میخواهند آن
دوران را تخطئه کنند، آن آدمها را تخطئه کنند، آن جهتگیرى را و آن مسیر را
که امام بزرگوار و حکیم و بندهى بصیر الهى آن مسیر را معیّن کرده بود
تخطئه کنند؛ براى اینکه میدانند که هر ذرّهاى و هر نقطهاى از این حوادث،
براى ملّت ایران فراموش نشدنى است و تأثیرات بزرگِ سازندهاى دارد.
بنده باز هم به ملّت ایران عرض میکنم این حرکت راهیاننور را مغتنم
بشمرید؛ از شما برادران و خواهران عزیزى که از راههاى دور به این نقطه
آمدید و بخشى از مجموعهى عظیم حرکت راهیاننور را تشکیل دادید هم تقدیر و
تشکّر میکنم و امیدوارم انشاءالله همهى شما مأجور باشید و همهى شما
انشاءالله با دست پُر و همراه با تجربهآموزى و بصیرت و
همراه با انوار معنوى الهى انشاءالله از این منطقه جدا بشوید. خداوند
متعال همهى شما را محفوظ بدارد. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد ارواح
طیّبهى شهداى عزیز جنگ تحمیلى را با اولیائت محشور بفرما. پروردگارا! یاد
این عزیزان و فداکاران را در خاطرههاى ما و در متن تاریخ ما ماندگار بدار.
پروردگارا! ما را در مقابل دشمنان، در مقابل دشمنىها، در مقابل خباثتها،
با همان روحیّهاى که مطلوب و مرضىّ پیغمبر اکرم و ائمّهى هدى است تا آخر
نگه بدار. پروردگارا! ملّت ایران را بر دشمنانش پیروز کن؛ روح مطهّر امام
بزرگوار را با اولیائش محشور کن.
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۹۳/۰۱/۰۶